آسمان آبی

داستان کوتاه

آسمان آبی

داستان کوتاه

مشکل آدمها

 

 

مشکل آدمها اینه که همه میخوان حرف بزنن 

هیچکی نمیخواد گوش کنه...


نظرات 7 + ارسال نظر
یادداشتهایی برای هیچ کس دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 15:50 http://badsectorr.blogsky.com/

دلتنگـــــــــــــــم
مثل مادربزرگ بیسوادی که هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد

یادداشتهایی برای هیچ کس چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت 19:26 http://badsectorr.blogsky.com/

سلام آسمون آبی...
صبحتون بخیر.
بنظرم حس خوبیه که آدم وبلاگشو باز کنه و ببینه کامنت جدید داره...
خواستم این حس خوب رو بهتون تقدیم کنم.
امیدوارم که همیشه احساسات خوبی تو زندگی داشته باشید.
بااااای

به سلامتیه اون پسری که ۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت٬ ۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت٬ ۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه. باباش گفت: چرا گریه می کنی؟ گفت: آخه اونوقتا دستت نمی لرزید...!

سلام آسمون آبی...
روز پدر رو به شما و خونواده و همه مردهای نجیب(نه مثل خودم) تبریک میگم...

یادداشتهایی برای هیچ کس شنبه 4 خرداد 1392 ساعت 13:34

در نوک قله‏ی خوشبختی فقط جا برای ایستادن یک نفر هست، من بالا میرم و تو روی دوش من بیا، به همین سادگی.

سلام آسمون آبی
شاید این آخرین کامنتم تا آخر هفته باشه....
و امیدوارم که ایام به کامت باشه ایشالا...
شب خوش
بای

نارسیس یکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت 12:19 http://20000p.blogfa.com

مرسی آسمون
دقیقا همین طوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد