آسمان آبی

داستان کوتاه

آسمان آبی

داستان کوتاه

دلتنگی هایم

خدایا  

دردها از آن بالا کوچک دیده می شوند
 
 بیا مسائل را رودر رو حل کنیم
 
 



آموخته ام که وابسته نباید شد 

نه  به هیچ کسی ونه به هیچ رابطه ای
 
و این لعنتی نشدنی کاری بود که آموختم



حوصله ات که سر می رود 

 با دلم بازی نکن 

من در بی حوصله گی هایم با تو زندگی کرده ام
 



من زنم 

وقتی خسته ام 

وقتی کلافه ام 

وقتی دلتنگم 

بشقاب ها را نمی شکنم 

شیشه ها را نمی شکنم 

غرورم را نمی شکنم 

دلت را نمی شکنم 

در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که می رسد 

این بغض لعنتی است

 






آری ..... 

باران همیشه می بارد 

اما مردم  ستاره  را بیشتر دوست دارند 

نامردیست  آن همه اشک را به یک چشمک فروختن.....

 



من حوا 

تو آدم 

بیا  

جهانی دیگر آغاز کنیم 

لبخند بزن 

بگو سیب 

 
 
تصور همانی است که ...  
که شکل می بندد از صدایت در تمام وجودم ، 
تصور تو را برایم استوار می کند ، 
تو اندیشه را غنی می کنی ؛
 
با بودنت ! 
من قصه را 
با کلاغش دوست می دارم ... 
کلاغ وجودم ابر می شود ، 
می بارد ، 
می بوسد زمین را ، 
... و این بار ته قصه رسیدن کلاغ را نوید می دهد ! 





نظرات 1 + ارسال نظر
آتوسا سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 10:55

____________$$$$$
___$$_________$$$
__$$$$_______$$$___$$$$$
_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
$____$$$$_$$$$_$$$
_______$$-$$$$$-$$----$$$$$
____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$
__$$$__$$$$$$$$$$$$________$
_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$
$___$$$$___$$__$$$$___$$$
____$$$_____$$___$$$____$$
____$$______$$$___$$$____$
____$$_______$$____$$$
____$________$$$____$$
____ _________$$$____$
_____________$$$
_____________$$$
____________ $$$
____________$$$
___________$$$
_________$$$$$
________$$$$$
______ $$$$

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد