آسمان آبی

داستان کوتاه

آسمان آبی

داستان کوتاه

خدا همه جا هست

خدا همه جاست
او کجاست؟
در دنباله ی بادبادک پسرک پایین شهر 

 

 

 

  
در بین موهای عروسک دختر نمکی محل
در گریه های یک نوزاد
در  نگاه های یک عاشق
در گرمی آغوش یک مادر
در خستگی پدر از کارهای روزانه
در لبخند یک دوست
در غیرت جوان تحصیلکرده ی مسافر کش
در دست های یک فقیر
در التماس های کودک آدامس فروش پشت چراغ قرمز 

 


در لحظه های سیاه یک زندانی سیاسی
در تخمه بو دادن مادر بزرک برای نوه هاش
در تلاش های یک پزشک برای نجات جان یک بیمار
در پند های پدربزرگ
در ناله های یک بیمار
در خفقان روشنفکران
درسطور یک شب نامه
در نت های موسیقی ایرانی
در من و تو
خدا همه جا هست و نایافتنی  

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد