:*:.*:.*:.*:.*:.*:.*:.*:.
*:.*:.*:.*:.*:. *:.*:.*
پرواز را بیاموز !
نه برای اینکه از زمین جدا باشی ...!!
برای آنکه به اندازه ی فاصله ی زمین تا آسمان گستـــرده شـــوی...
:*:.*:.*:.*:.*:.*:.*:.*:.
*:.*:.*:.*:.*:. *:.*:.*
ادامه...
چند ورق کاغذ سیاه وباز شکست بغض بی صدای من شروع قصه چشمهای بارانی من ودست های همیشه خسته من چند ورق کاغذ سیاه ورقص خاطرات رویایی من در اوج آسمان تنهایی من ودر فراز آن هر شب سیاه پرازسکوت سرد وبی ستاره من چند ورق کاغذ سیاه ورقص پوچ وخیالی قاصدک خیال وشکستن همه آرزوهای محال چند ورق کاغذ سیاه تمام دلخوشی سرد وبی صدای یک خیال
اشک باید ریخت زار باید زد عشق یعنی این خود پرستی را بارها دار باید زد شب پر از راز است رازها را باز باید خواند نبری از یادت شب مهتابی را نفس خسته بیخوابی را نبری از یادت گرمی دلت مرا ای دوست رنگ چشمان من ای زیبا رو باز هم نیکوست من تو را در قفس سینه خود می خواهم من تو را میخواهم نبری از یادت آن شب تنهایی آن شب ملتهب رویایی دست من در طلب ماه به رخسارت خورد دستی اما دل من افسرد من به چشمان تو جان بخشیدم نی که در چشم تو جان را دیدم نبری از یادت من تو را میخواهم باز بی چون وچرا میخواهم
چند ورق کاغذ سیاه
وباز شکست بغض بی صدای من
شروع قصه چشمهای بارانی من
ودست های همیشه خسته من
چند ورق کاغذ سیاه
ورقص خاطرات رویایی من
در اوج آسمان تنهایی من
ودر فراز آن هر شب سیاه
پرازسکوت سرد وبی ستاره من
چند ورق کاغذ سیاه
ورقص پوچ وخیالی قاصدک خیال
وشکستن همه آرزوهای محال
چند ورق کاغذ سیاه
تمام دلخوشی سرد وبی صدای یک خیال
اشک باید ریخت
زار باید زد
عشق یعنی این
خود پرستی را بارها
دار باید زد
شب پر از راز است
رازها را
باز باید خواند
نبری از یادت
شب مهتابی را
نفس خسته بیخوابی را
نبری از یادت
گرمی دلت مرا ای دوست
رنگ چشمان من ای زیبا رو
باز هم نیکوست
من تو را در قفس سینه خود می خواهم
من تو را میخواهم
نبری از یادت
آن شب تنهایی
آن شب ملتهب رویایی
دست من در طلب ماه به رخسارت خورد
دستی اما دل من افسرد
من به چشمان تو جان بخشیدم
نی که در چشم تو جان را دیدم
نبری از یادت
من تو را میخواهم
باز بی چون وچرا میخواهم
تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسانتر است، تحمل اندوه از گدایی شادی راحتتر است بهتر است انسان بمیرد تا به گدایی زندگی برخیزد
سرنوشت تصمیم میگیرد که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی اما تنها قلب توست که می تواند تصمیم بگیرد چه کسی در زندگی تو باقی میماند.
عشق حقیقی مثل روح است افراد زیادی درباره ی آن صحبت میکنند ولی تعداد کمی محدودی آن را دیده اند.
مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودی عشق من، نه قصه شکستنم، به افتخار عشق تو میگم که بازنده منم
بیا بشکن سکوت قلب خسته / ببین بی تو دلم غمگین و شکسته ز صبح عاشقی حیران ترم کن / که تاریک است این قلب شکسته
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند ما را ز درون خویش غافل کردند انگار کسی به فکر ماهی ها نیست سهراب بیا که آب را گل کردن
عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی، غذا نیست که بهش ناخونک بزنی، رفیق نیست که بهش کلک بزنی عشق مقدسه , باید جلوش زانو بزنی
چشای پرستو بی اشک میمیره صدای قناری بی تو میگیره اگه تو نباشی پیشم عزیزم هر چی شادیست توی قلبم میمیره آسمون عشق پوسیده می شه هوای عشق مه الوده می شه