خداوند پاسخ داد «همه چیز ممکن است»
تو گفتی «هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد»،
خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»
تو گفتی «من بسیار خسته هستم»،
خداوند پاسخ داد «من به توآرامش خواهم داد»
تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»،
خداوند پاسخ داد «رحمت من کافی است»
تو گفتی «من نمیتوان مشکلات را حل کنم»،
خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدایت خواهم کرد»
تو گفتی «من نمیتوانم آن را انجام دهم»،
خداوند پاسخ داد «تو هر کاری را با من میتوانی به انجام
برسانی»
تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»،
خداوند پاسخ داد «آن ارزش پیدا خواهد کرد»
تو گفتی «من نمیتوانم خود را ببخشم»،
خداوند پاسخ داد «من تو را بخشیده ام»
تو گفتی «من میترسم»،
خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»
تو گفتی «من همیشه نگران و ناامیدم»،
خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار»
تو گفتی «من به اندازه کافی ایمان ندارم»،
خداوند پاسخ داد «من به همه به یک اندازه ایمان داده ام»
تو گفتی «من به اندازه کافی باهوش نیستم»،
خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»
تو گفتی «من احساس تنهایی میکنم»،
خداوند پاسخ داد
من هرگز تو را ترک نخواهم کرد.
جالبه ها !!! ببین مو چقد دوست داروم!!!
99669999996669999996699666699666999966699666699
99699999999699999999699666699669966996699666699
99669999999999999996699666699699666699699666699
99666699999999999966666999966699666699699666699
99666666999999996666666699666699666699699666699
99666666669999666666666699666669966996699666699
99666666666996666666666699666666999966669999996
1.) دکمه ctrl + f رو فشار بده
2.) توش عدده 9 رو بنویس
3.) بعد رو دکمه Highlight all. کلیک کن ...
ببین چی میشه .... !!!!!!!!!!!!!!!
باز هم میخواهم بنویسم
از مهمانی دیشب من و دل ،
که بی شک جای تو خالی بود !
از مستی و بی قراری ام ،
که نگاهم در عطش دیدار تو بود !
از نقاشی کلمات بر بوم دلم ،
که واژه ها برای بیان حرف دلم حقیر بود !
از همه چیز که دست به دست هم داده بودند
تا دوباره قلم را بردارم ، با او آشتی کنم
و اینها همه به خاطر تو بود !
برای تو ...
به راستی تو کیستی؟!
تو کیستی که دنیایم را
در هاله ی چشمانت می بینم
اگر دور از تو باشم ،
نهال وجودم پرپر می شود ...
و اگر با تو باشم ،
از لحظه های سرد تنهایی می گریزم
و به تو پناه می آورم ...
نمی دانم ...!
ای کاش ،
ای کاش تو نیز دلتنگم باشی ...
ای کاش تو نیز عشقت را به من هدیه دهی
تا من تمام روزهای زندگیم را ،
بدون هیچ واهمه ای به پای تو بریزم...
بر روی کاغذ سفید با قلبی از محبت سرشار
خواستم واژه ای بنویسم که بماند در ذهنت یادگار
هرچه فکر کردم چه باید نوشت و این ورق راکرد سیاه
واژه ای به ذهنم خطور نکرد جز اینکه دوستت دارم بسیار
گرچه سخت است دوری ولی می دانم این را
که می کنمت هر روز یاد ، آن هم بطور کرار
دلم به دلت گره خورده که نمی توان کردش باز
گره اش را با مهربانی کردی کور ای سالار
دستان گرمت را همواره باید فشرد با احساس
چون دستـانت گرمــایی دارنـد فــرار
لبان سرخت را باید بوسید از دور
این کار را باید کرد هر روز تکرار
واژه ها در برابر خوبیهایت کم است
بگذار تمامش کنم همین جا با اصرار
فقط بگویم یک کلام ندای قلبم را
که دوستت دارم، دوستت دارم بسیار بسیار …