آسمان آبی

داستان کوتاه

آسمان آبی

داستان کوتاه

مردها

چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند

به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست

یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در یک اتاق

برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان می دهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد

آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"

تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد و
یک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند

شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید

نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

نظرات 4 + ارسال نظر
آتوشا یکشنبه 6 بهمن 1387 ساعت 13:14

کلبه کوچک
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!» آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می‌رسد کارها به خوبی پیش نمی‌روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند

آتوشا دوشنبه 7 بهمن 1387 ساعت 15:42

چهار چیز است که نمی توان آن ها را باز گرداند

1- سنگ....... پس از رها کردن

2-حرف............. پس از گفتن

3-موقعیت.... پس از پایان یافتن

4-و زمان .........پس از گذشتن

آتوشا سه‌شنبه 8 بهمن 1387 ساعت 09:55

آزادی در بی آرزویی است

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پســـــت وبی عاطفه باشد

عده ای بزرگ می شوند و عده ای بزرگی را بدست می آورند وعده ای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند

هر کاری را که امروز قادر به انجامش هستید به فردا موکول نکنید ، امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودید

اگر نمی تونی اشتباه کنی هیچ کاری نمی تونی بکنی

رضا پنج‌شنبه 10 بهمن 1387 ساعت 12:49

از لحظه به لحظه زندگی کردن گریزی نیست
باید هر لحظه را چنان زندگی کنی که گویی واپسین لحظه است.
پس وقت را در جدل گلایه و نزاع تلف نکن
شاید لحظه بعد حتی برای پوزش طلبی در دست تو نباشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد